محل تبلیغات شما

مشت می کوبم بر در

پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم خفقان

من به تنگ آمده ام از همه چیز

بگذارید هواری بزنم


ای

با شما هستم

این درها را باز کنید

من به دنبال فضایی می گردم

لب بامی

سر کوهی

دل صحرایی

که در آنجا نفسی تازه کنم


آه

می خواهم فریاد بلندی بکشم

که صدایم به شما هم برسد

من به فریاد همانند کسی

که نیازی به تنفس داد

مشت می کوبد بر در

پنجه می ساید بر پنجره ها

محتاجم


من هم آوازم را سر خواهم داد

چاره درد مرا باید این داد کند

از شما خفته ی چند

چه کسی می آید با من فریاد کند ؟


فریدون مشیری

بگذارید هواری بکشم ...

فریاد ,خواهم ,هواری ,پنجره ,هم ,درپنجه ,بر پنجره ,درپنجه می ,بر درپنجه ,می ساید ,هامحتاجممن هم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

proftinsunbge asanleidi exoutinneo شهید منوچهر جبالبارزی دستهای آسمانی overcleance دست نوشته های سین.الف macgrecbeila veibidecfi شهر فرنگ